در علم زیست شناسی دانه ای پهن و قهوه ای رنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته می شد و در طب قدیم گرد آن را با زردۀ تخم مرغ مخلوط می کردند و به صورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار می بردند
در علم زیست شناسی دانه ای پهن و قهوه ای رنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته می شد و در طب قدیم گَرد آن را با زردۀ تخم مرغ مخلوط می کردند و به صورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار می بردند
مرادف چرم گور و چرم گوزن. (از آنندراج). کنایه از زه کمان. (آنندراج) : بپولاد شمشیر و چرم کمان بسی زور بازو نمود آسمان. نظامی (از آنندراج). رجوع به چرم گور و چرم گوزن شود، اگر از ’چرم کمان’ ذات کمان مراد باشد باعتبار آنکه عمده در آن پی است و آن در حال لزوجت و انعطاف و عدم شکست قریب بچرم بود، هم وجهی است، گو که بسیار بعید باشد. (آنندراج)
مرادف چرم گور و چرم گوزن. (از آنندراج). کنایه از زه کمان. (آنندراج) : بپولاد شمشیر و چرم کمان بسی زور بازو نمود آسمان. نظامی (از آنندراج). رجوع به چرم گور و چرم گوزن شود، اگر از ’چرم کمان’ ذات کمان مراد باشد باعتبار آنکه عمده در آن پی است و آن در حال لزوجت و انعطاف و عدم شکست قریب بچرم بود، هم وجهی است، گو که بسیار بعید باشد. (آنندراج)
کنایه از چله و زه کمان باشد. (برهان). بمعنی زه کمان است. (انجمن آرا) (آنندراج). مرادف چرم کمان و چرم گوزن. (از آنندراج). چله و زه کمان. (ناظم الاطباء) : چو بر شاخ آهو کشد چرم گور بدوزد سر مور برپای مور. نظامی (از آنندراج). رجوع به چرم کمان و چرم گوزن شود
کنایه از چله و زه کمان باشد. (برهان). بمعنی زه کمان است. (انجمن آرا) (آنندراج). مرادف چرم کمان و چرم گوزن. (از آنندراج). چله و زه کمان. (ناظم الاطباء) : چو بر شاخ آهو کشد چرم گور بدوزد سر مور برپای مور. نظامی (از آنندراج). رجوع به چرم کمان و چرم گوزن شود
آنکه غذای چرب پزد چون دیزی پز و کله پز و مانند اینها: جملۀ خلایق را بشمشیر برد از اسفاهی و حواشی و هر حلواگر و چربکار و نانوا و قصاب و خوردنین پز که در شهرها و قصبه ها بود آنجا فرودآورد. (تاریخ طبرستان)
آنکه غذای چرب پزد چون دیزی پز و کله پز و مانند اینها: جملۀ خلایق را بشمشیر برد از اسفاهی و حواشی و هر حلواگر و چربکار و نانوا و قصاب و خوردنین پز که در شهرها و قصبه ها بود آنجا فرودآورد. (تاریخ طبرستان)